تهران- ایرنا- نشست «تحلیل و بررسی راهبردها، موانع و چالش های مشارکت سیاسی- اجتماعی زنان ایرانی» به کوشش حلقه مطالعات مسائل اجتماعی زنان انجمن جامعه شناسی ایران با همکاری نشریه فرهنگی «کلید ملی» در 28 دی 1394 خورشیدی در دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران برگزار شد. [تحلیل و بررسی راهبردها، موانع و چالش های مشارکت سیاسی- اجتماعی زنان ایرانی] این نشست با حضور «محمد امین قانعی راد» رئیس انجمن جامعه شناسی ایران، «اطهره نژادی» معاون برنامه ریزی و هماهنگی معاونت امور زنان و خانواده ریاست جمهوری، «زهرا شجاعی» رئیس مجمع زنان اصلاح طلب و رئیس مرکز مشارکت زنان در دوران اصلاحات و عده ای از دانشجویان و علاقه مندان حوزه مسائل اجتماعی و زنان تشکیل شد. ** تاثیر نظام های اجتماعی بر مشارکت سیاسی- اجتماعی زنان در ابتدای این نشست اطهره نژادی با اشاره به مشارکت سیاسی و اجتماعی زنان گفت: مشارکت سیاسی یعنی هر اقدامی که انجام شود و بر سپهر سیاسی کشور تاثیر داشته باشد. از پای صندوق های رای رفتن و رای دادن تا اعلام نامزدی و وارد شدن به عرصه های تصمیم گیری سیاسی را می توان مشارکت سیاسی نامید. معاون برنامه ریزی و هماهنگی معاونت امور زنان و خانواده ریاست جمهوری بیان داشت: با نگاهی به تاریخ دیده می شود که زنان، اجازه انتخاب شدن و انتخاب کردن را در یک برهه زمانی نداشتند و بعدها که بحث حق رای زنان پیش آمد؛ عنوان «الرجال قوامون علی النسا» مطرح شد و با استناد به این موضوع، مدعی شدند که زنان نمی توانند حق رای داشته باشند. وی در ادامه تصریح کرد: اکنون جامعه در شرایطی قرار دارد که حضور و مشارکت سیاسی و اجتماعی زنان یکی از شاخص های توسعه به حساب می آید و یکی از مواردی که ملاک سنجش کشورهای مختلف قرار می گیرد و درجه توسعه یافتگی را مشخص می کند، همین شاخص است. مطالعات مختلف نشان می دهد، خاستگاه اجتماعی و اقتصادی خانواده ها، عضویت و فعالیت یک فرد در گروه های مختلف، تمایل فرد به مشارکت و تمایل والدین به ترغیب فرزندانشان در امر مشارکت، عواملی هستند که بر مشارکت سیاسی و اجتماعی فرد تاثیر می گذارند. بنابراین در جمع بندی مفهوم مشارکت سیاسی باید به فعالیت داوطلبانه اعضای جامعه در انتخاب رهبران خود و شرکت مستقیم و غیرمستقیم در سیاست گذاری عمومی توجه داشت. معاون برنامه ریزی و هماهنگی معاونت امور زنان و خانواده ریاست جمهوری، گفت: با توجه به این تعریف مشارکت سیاسی و اینکه درصد زیادی از جمعیت جامعه را زنان تشکیل می دهند و اگر آنان حضور داشته باشند چه تغییراتی را می توان انتظار داشت. یک پرسش مطرح می شود و آن این که چگونه ممکن است یک جریان سیاسی بتواند به راحتی چنین جمعیت و پتانسیلی از نیروی انسانی جامعه را نادیده بگیرد؟ وی با اشاره به تغییر در جامعه و نظام های اجتماعی تصریح کرد: باید در جامعه، مشارکت را به عنوان یک حق نگریست. مشارکت حق مردم است و دیدگاه جامعه باید درتصمیم گیری ها لحاظ شود. آن هم به شیوه های نوینی که جوامع کنونی می پذیرند و امکان استفاده از آن را به خوبی دارند. هر چند ممکن است در روند تاریخی این شیوه ها و استفاده از آنها مرسوم نبوده باشد. بنابراین تغییر را هم باید به عنوان بخشی که مشارکت و نظام های اجتماعی را با هم متصل می کند، در نظر داشت. اطهره نژادی در تعریف نظام اجتماعی، گفت: گروه ها و موسسه هایی هستند که برای ساختن یک کل واحد با هم مشارکت و همکاری می کنند و در عین حال جزئی از نظام بالادستی خود به شمار می روند. بنابراین مفهوم عمومی نظام ها در مورد نظام های اجتماعی نیز قابل پیاده شدن است. در یک نظام اجتماعی جمعیتی از افراد در کنش متقابل هستند. اما یکی از بارزترین ویِژگی های چنین نظام هایی این است که باید از پشتیبانی نظام های دیگر بهره مند باشند و خودشان بتوانند سازگار با نظام های دیگر عمل کنند. برای نمونه آموزش عمومی یک نظام اجتماعی است که تلاش دارد مردم را با آموزش های استانداردی که به آنها می دهد، پرورش دهد و مشارکت آنان را در مسائل مختلف جامعه تقویت کند. اینک جامعه در شرایطی قرار دارد که مردم باید در تصمیم گیری ها مشارکت جدی داشته باشند. در نظام اجتماعی دو دیدگاه کل نگر و جزءنگر حاکم است. که در دیدگاه کل نگر نگاه نظام بر تک تک اجزا تاثیر دارد و روابط و تعامل های آنها را تنظیم می کند، در دیدگاه جزءنگر برنامه ریزی از پایین به بالا روی می دهد و در واقع اجزا هستند که می توانند با نوع رفتار خود و تعامل هایی که با هم دارند؛ بر نظام کل تاثیر بگذارند. معاون برنامه ریزی و هماهنگی معاونت امور زنان و خانواده ریاست جمهوری در مورد ارتباط و تاثیر نظام های اجتماعی بر مشارکت سیاسی اجتماعی زنان، اظهار داشت: جامعه در هر موقعیتی از مشارکت که قرار دارد، در موضوع پرداختن به ضرورت مشارکت سیاسی اجتماعی زنان و حل مسائلی که در این زمینه با آن روبرو می شود، در دو مقیاس کل و جزء مهم و قابل بررسی است. برای تاثیرگذاری از کل به جزء بدون شک نیاز به همراهی مسئولان در تمامی سطح ها وجود دارد؛ یعنی باید فضا برای مشارکت های سیاسی آماده باشد و اگر قانون یکسانی وجود دارد، نباید در عمل تبعیض دیده شود. اگر این اعتقاد وجود داشته باشد که هر تصمیم گیری که در جامعه انجام می شود، تنها باید به وسیله مردان صورت گیرد و مدیریت خانه به عنوان تحکیم دهنده خانواده باید به وسیله زنان انجام شود. این گونه نگاه، یک نگاه نظامند نیست. شناخت و تحلیل مسائل به ویژه در حوزه ای که اثرها و پیامدهایی بر زنان دارد، نیاز به نگاه زنانه دارد. باید جنس زن را درک کرد، مشکل های او را فهمید، خود را به جای آن گذاشت و در آن شرایط تصمیم گیری کرد. این نگاه نوعی نگاه کل به جزء است. همچنین خود زنان باید جسارت حضور و رویارویی با مشکل ها را داشته و از مقابله با مسائل احتمالی ترسی نداشته باشند. این مساله می تواند در مقیاس های مختلف ملی، بین المللی و محلی قابل تعمیم باشد. اینکه زنان با بی اخلاقی های مختلف در فرایند مشارکت روبرو باشند و تاوان هدف متعالی خود را برای هم افزایی با بدنه تصمیم گیر جامعه با هزینه های گزاف اجتماعی بپردازند، شایسته جامعه نیست. زنان باید آرامش و امنیت را به مقدار فراوانی حس کنند و بدون دغدغه ناشی از حاشیه ها به عرصه رقابت برای حضور در بدنه اصلی تصمیم گیری وارد شوند و این نوعی نگاه جزء به کل است. اطهره نژادی گفت: امیدوارم شرایط حضور در عرصه مشارکت سیاسی به گونه ای رقم زده شود که تبعیض در عمل مشاهده نشود و زنان متخصص و توانمند بتوانند فرصت خدمت به جامعه را به دست بیاورند. **مشارکت سیاسی زنان و ارایه راهبردهای کارآمد محمد امین قانعی راد از دیگر سخنرانان این نشست بود که بیان داشت: هدف من این است که دو پرسش طرح کنم و بگویم چه پاسخی می شود به آن ها داد. یکی این که اگر زنان در عرصه اقتصادی و سیاسی مشارکت نکنند و حضور نداشته باشند، نهاد خانواده محکم خواهد شد؟ زیرا گفته می شود که آموزش و مشارکت زنان در برابر خانواده قرار دارد و مشارکت زنان به تضعیف نهاد خانواده می انجامد و دوم اینکه اگر قرار است، زنان در جامعه مشارکت داشته باشند، این امر باید از چه ویژگی هایی برخوردار باشد؟ و چه تفاوتی با مشارکت مردانه دارد؟ آیا باید انتظار داشت که زنان یک راهبرد بدیل در عرصه جامعه ارائه دهند یا نه؟ رئیس انجمن جامعه شناسی ایران در ادامه یادآور شد: نرخ مشارکت کنونی زنان در عرصه سیاسی جامعه با 40 سال پیش تفاوت زیادی نکرده، در حالی که در زمینه مشارکت علمی و تولید فرهنگی همچون سینما، دانشگاه و ... شرایط مناسب تری وجود دارد و مشارکت سیاسی نسبت به دیگر زمینه های مشارکت با موانع و مشکل هایی روبرو بوده است. وی اظهار داشت: شاید در هیچ دوره ای همچون شرایط کنونی مشاهده نشده است که زنان برای مشارکت سیاسی، عزم خود را جزم کرده باشند. این برای نخستین بار به شمار می رود که در تاریخ سیاسی کشور رخ داده است و به نظر می آید، جامعه در یک نقطه عطف به سر می برد. این امر نشان دهنده این است که زنان می خواهند به عنوان یک نیروی سیاسی و اجتماعی موثر خودشان را به جامعه نشان دهند و جایگاه خود را پیدا کنند، این امر می تواند برای آینده سیاسی، اجتماعی و فرهنگی کشور تاثیرهای مثبتی داشته باشد، اما باید دریافت که خود زنان تا چه میزان برای جلو بردن هدف های خویش آمادگی دارند و این کار را انجام می دهند. برای مشارکت زنان نخست باید از نخبگان سیاسی شروع کرد یعنی از رئیس جمهوری و هیات دولت خواست که به نفع افرادی که صلاحیت آنها بی دلیل رد شده است، دخالت کنند و پشتیبانی خود را از این جریان نشان بدهند. باید دید که جریان های سیاسی اصلاح طلب، اعتدال گرا و جریان های اصولگرا تا چه میزان در این زمینه جدی هستند. یعنی به چه مقدار به مشارکت سیاسی زنان باور دارند و باید دیدگاه خود را به گونه ای نشان دهند. یعنی باید صرف نظر از اینکه چه افرادی رد صلاحیت شده اند، باید 40 یا 50 درصد فهرست خود را از زنان بگذارند. اینکه بگوییم نمی گذارند زنان وارد عرصه سیاست شوند راحل نیست باید معلوم شود چه افرادی این اجازه را نمی دهند؟ عضو هیات علمی دانشگاه تهران تصریح کرد: در مشارکت سیاسی زنان، باید از نخبه ها شروع کرد و بعد به مردم عادی رسید. انتظار این است که اگر میانگین 40 تا50 درصد فهرست های انتخاباتی را زنان تشکیل بدهند، میان 15 تا25 درصد زنان وارد مجلس خواهند شوند، در غیر این صورت دستاورد زیادی به دست نخواهد آمد. یک دلیل که ورود زنان به مجلس را کنترل می کند، قدرت روزمره است. این قدرت همین مردان و زنانی به شمار می روند که در زندگی روزمره در اطراف ما وجود دارند و با آنها در ارتباط هستیم. بخشی از اینها مردان هستند و بخشی دیگر زنان محسوب می شوند که ذهن آنها به طور طبیعی به سمتی می رود که باید به مردان رای بدهند. یکی از امتیازهایی که زنان برای مشارکت سیاسی دارند، این است که در فسادهای بزرگ مالی و فسادهای سیاسی و اداری در چند سال گذشته حضور نداشته اند. محمد امین قانعی راد نگاه مردانه را باعث جلوگیری از حضور زنان در مشارکت سیاسی دانست و گفت: با توجه به اینکه بسیاری از تصمیم هایی که در مجلس و دیگر نهادها تصمیم گیرنده گرفته می شود، به حوزه زنان نیز مربوط است، همچون طلاق، کودکان و ... اما در این تصمیم گیری ها یک نگاه مردانه وجود دارد و همین نگاه باعث می شود که در برابر مشارکت سیاسی زنان ایستادگی شود. رئیس انجمن جامعه شناسی ایران در پایان تصریح کرد: با توجه به مباحث مطرح شده، باید بیان داشت که اگر زنان بخواهند وارد مشارکت سیاسی شوند، بایستی راهبرد بدیلی داشته باشند. باید برای برخورد با مسائل، راهبردی متفاوت از مردان داشته باشند که این امر می تواند مبتنی بر حس مراقبت از شهروندان باشد. زیرا با نگاه کنترلی و قضایی روز به روز آسیب های اجتماعی پیچیده و بیشتر می شود. **چالش ها و موانع تحقق مشارکت مطلوب سیاسی- اجتماعی زنان ایرانی زهرا شجاعی در شروع درباره مشارکت مطلوب، گفت: وقتی سخن از مشارکت مطلوب می شود، باید دید چهارچوب این مشارکت مطلوب چیست؟ و به طور روشن می توان این پرسش مطرح را کرد که چند تن از نمایندگان مجلس شورای اسلامی، زنان باشند قابل پذیرش خواهد بود؟ به این امر واقف هستیم که شرایط کنونی مشارکت زنان در مجلس مطلوب نیست. باید دریافت که شرایط مطلوب چیست و دارای چه معیارها و شاخص هایی است؟ برای طراحی یک مدل جامع، کامل و همه جانبه به منظور توسعه و مشارکت زنان هنوز موفق نبوده ایم، علت آن نیز این است که در کشور یک سند مشخص و تئوری نوشته شده که مورد تایید نسبی ارکان و مقام های جامعه باشد، وجود ندارد. هر چند در 1367خورشیدی سندی به عنوان منشور جایگاه زن در ایران به وجود آمد و نخستین نهاد سیاست گذار و برنامه ریز در حوزه زنان با عنوان «شورای فرهنگی اجتماعی زنان» تشکیل شد. وی در ارتباط با شورای فرهنگی اجتماعی زنان، تصریح کرد: به عنوان نماینده وزارت آموزش و پرورش در جلسه شورای انقلاب فرهنگی حضور داشتم و پیشنهاد دادم که منشور جایگاه زن در نظام جمهوری اسلامی نوشته شود و بر پایه آن منشور سیاست گذاری و برنامه ریزی شود، هر چند این پیشنهاد پذیرفته شد، اما نوشتن منشور 16سال طول کشید و به جای اینکه منشوری از این جلسه ها به دست بیاید، فهرستی از حقوق و تکلیف های زنان از آن خارج شد. رئیس مجمع زنان اصلاح طلب و رئیس مرکز مشارکت زنان در دوران اصلاحات، تصریح کرد: لازم است در جامعه در ارتباط با حوزه زنان تئوری پردازی شود. در جامعه در زمینه حوزه های زنان نگرش های مختلفی وجود دارد که گاهی این نگرش ها ذیل جریان های سیاسی نیز قرار می گیرند اما هیچ کدام از آنها به صورت نظریه در نیامده است. یعنی نمی توان گفت اصولگرایان یا اصلاح طلبان و گروه های دیگر درباره زن چه نظریه هایی دارند. درست است، مطالبی گفته اند اما نمی توان آنها را نظریه دانست. یعنی باید نظریه ای ارائه دهند که نظام جمهوری اسلامی بتواند بر پایه آن در حوزه زنان برنامه ریزی و سیاست گذاری کند و تصمیم هایی بگیرد. اکنون این امر به یک معضل و شکاف بزرگ در حوزه زنان تبدیل شده است و تا وقتی که این موضوع حل نشود بقیه مسائل نیز برطرف نخواهد شد. مسائل زیادی وجود دارد که لازم است، گروهی صاحب نظر به دور از هیجان های سیاسی و عواطف و احساس های کنترل نشده، با یاری یکدیگر درباره مشارکت زنان نظریه پردازی کنند و به یک جمع بندی دست یابند و به صورت سند در یک نهاد قانونگذاری به تصویب برسانند. زهرا شجاعی نگرش سیستمی به مسائل زنان را لازم دانست و گفت: مشکلی که در جریان بحث مشارکت زنان وجود دارد؛ این است که نگرش ها با دید یک بُعدی است. اگر به این امر توجه شود که موضوع زنان یک نظام است با تمامی ویژگی هایی که یک نظام دارد و نمی توان قسمتی از آن را تغییر یا اصلاح کرد و به بخش های دیگر آن توجه نکرد، اگر در ارتباط با موضوع اشتغال، آموزش و دانشگاه در حوزه زنان تلاش هایی انجام می شود، باید دیگر بخش ها نیز در نظر گرفته شود. برای نمونه در بحث مشارکت سیاسی زنان در مجلس هر چند برای مشارکت زنان قانون هایی اصلاح شده اما در بخش فرهنگی کاری انجام نشده است، به همین دلیل میزان مشارکت آنها نسبت به مردان پایین است و اینکه باید دریافت، هدف از مشارکت مطلوب زنان چیست؟ و آیا این مشارکت مطلوب برای خود زنان و برای فرد است یا برای جامعه؟ پس از پایان سخنان سخنرانان، جلسه به صورت پرسش و پاسخ ادامه پیدا کرد. *گروه اطلاع رسانی(مهدی احمدی) پژوهشم**9370**2002**9131 انتهای پیام /*